English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1291 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dead knot U گرهای که با عضوهای اطراف خود اتصال نداشته باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bilinear filtering U مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
loose sentence U جملهای که مفهوم صحیحی نداشته باشد
postposition U لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
operation U دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
unwatchable [film, TV] <adj.> U ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
ground sea U خیزاب دریاکه علت نمایانی نداشته باشد
an unprincipled conduct U رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
an odd chair U صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
introductory word U کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
fjeld U فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
atole U جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
y site U نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
mafrash U مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
ostensible U شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
nodal U گرهای
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
infrarenal U زیر گرهای
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
retrain U ایجاد مجدد اتصال با کیفیت باتری وقتی که کیفیت خط خیلی بد باشد
concentrator U گرهای که دسترسی را از یک یا چند ایستگاه به شبکه ممکن می سازد
jabbering U سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
jabbered U سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
jabber U سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
jabbers U سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
inopinate U انتظار نداشته
Leave me alone . U کاری بکارم نداشته باش
leave me alone U کاری بمن نداشته باشید
dont care a rap U ذرهای باک نداشته باشید
dont care a rap U هیچ پروا نداشته باشید
adjacent U دو گرهای که توسط مسیری به هم وصل اند که هیچ گره دیگری به آن وصل نیست
produce race U مسابقه بین اسبهایی که هنوزکره نداشته اند
patches U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP U پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
connector U وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fiber U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
contact U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings U سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector U اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
He has never taken a step for any one . He has never raised a finger to U تا کنون برای کسی قدم یبر نداشته است ( مسا عدتی نکرده )
linkage U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivelled U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar U بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivels U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
advisory lock U قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
RJ connector U نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
lead U قطب اتصال سیم اتصال
leads U قطب اتصال سیم اتصال
terminal U محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection U اتصال کاسکاد اتصال پلهای
ramps U سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road U سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp U سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals U محل اتصال پیچ اتصال
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
kilim [glim] U گلیم [زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
milieux U اطراف
environments U اطراف
from the four winds U از اطراف
environs U اطراف
milieus U اطراف
milieu U اطراف
environment U اطراف
parties U اطراف
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
pappus U کلاله اطراف گل
architrave U گچبری اطراف در
sides of the question U اطراف موضوع
ambient noise U صدای اطراف
go around <idiom> U به اطراف سفرکردن
mess around <idiom> U دو رو اطراف بازیکردن
edge zone U اطراف لبه
periderm U پوست اطراف
wryly U به اطراف چرخاندن
pericardium U اطراف قلب
about U در اطراف نزدیک
wry U به اطراف چرخاندن
vicinity U در حدود در اطراف
graveside U اطراف قبر
gravesides U اطراف قبر
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
port U ریل اطراف ناو
sea chest U مکندههای اطراف ناو
seaward U اطراف دریا روبدریا
parties U متداعیین اطراف دعوی
to look a bout U اطراف کار را پاییدن
touchline U خط اطراف زمین فوتبال
look round U اطراف کار را دیدن
atmospheres U فضای اطراف هرجسمی
atmosphere U فضای اطراف هرجسمی
barnyard U محوطهء اطراف انبار
barnyards U محوطهء اطراف انبار
black eye U سیاهی اطراف چشم
quayside U زمین اطراف بارانداز
black eyes U سیاهی اطراف چشم
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
reeling U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
whiskery U موی اطراف گونه وچانه
reels U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
periosteal U واقع در اطراف ضریع استخوان
sword dance U اجرای رقص در اطراف شمشیر
greater U شهر و حومه و شهرکهای اطراف آن
frame U و مرز اطراف فضای پنجره
balteus U [نواری در اطراف بالشتک قوسی]
heat muff U پوشش اطراف پنجه اگزوز
drop leaf U رومیزی اویخته از اطراف میز
areola U محوطهء کوچک اطراف چیزی
safe distance U مسافت امن اطراف مین
snaking U تورگیری اطراف توپ ناو
paraselene U روشنایی اطراف هاله ماه
reel U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
boundry lines U خطوط اطراف زمین والیبال
(keep/have one's) ear to the ground <idiom> U بادقت مراقب اطراف بودن
reeled U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
whisker U موی اطراف گونه وچانه
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
subscriber's line U اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
cross pointing U ارایش طنابهای اطراف ناو یااستنچی
ambiance U نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
aureola U هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
ambience U نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
aureole U هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
peristyle U ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
burg U حصار یانرده اطراف خانه یاشهر
maul U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
thistledown U پرز اطراف گلهای خاربن یا ژاژ
plaster cast U گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
seminar U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
mauled U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
cimbia U [نوار یا ابزار مغزی اطراف ستون]
mauling U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
mauls U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
plaster casts U گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
albumen U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
ambient U متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
albumens U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
seminars U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
vibrissa U سبیل وموی اطراف دهان حیوان
Gibbs surround U [معماری نواری اطراف چارچوب در، طاقچه و پنجره]
riviera U ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
to send things flying U [بخاطر ضربه] به اطراف در هوا پراکنده شدن
cladding U ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
aerodynamic shape U شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
margin U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
primary cluster U تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
margins U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
to be wary of saying something U در گفتن سخن ملاحظه اطراف کار راکردن
gipsy bonnet U کلاه زنانه که اطراف ان برگههای پهن دارد
splinter screen U پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
facing distance U مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
fluffs U موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffing U موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluff U موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
Is there an inexpensive restaurant around here? U آیا رستوران ارزان این اطراف پیدا میشود؟
periodontics U مبحث امراض لثه وبافتهای محافظ اطراف دندان
to look round U اطراف کار را دیدن یا پاییدن امکان چیزیی راسنجیدن
sprite U شی ای که اطراف صفحه نمایش در گرافیک کامپیوتری حرکت کند
riparian law U قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
fluffed U موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
broken stowage U فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی
centre U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centers U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
tulip design U طرح گل لاله [گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.]
centred U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centered U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
interrogatory U مجموعه سوالاتی که از شهودیا سایر اطراف دعوی در یک دادگاه میشود
joysticks U وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
joystick U وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
apron U چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
run around U تنظیم متن در اطراف یک شکل دریک صفحه چاپ شده
axis U 1-خط ی که چیزی اطراف آن می چرخد 2-خط مرجعی که پایه مختصات یک گراف است
aprons U چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1Evolution
2purchase off the registry
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com